چگونگی پیدایش صهیونیسم

قوم یهود به دلیل داشتن یک سری اعتقادات خاص و منحصر به فرد معمولاً خود را از سایر اقوام جدا می کردند. این قوم برای خود اهمیت و برتری خاصی قائل بودند زیرا خود را متعلق به بنی اسرائیل؛ قوم برگزیده خدا می دانسته و برای خود نزد خدا ارج و قرب خاصی قائل اند. آیه ای در قرآن در تائید این مطلب وجود دارد: « وَ قالَتِ الیَهوُدُ وَ النَّصری نَحنُ اَبنؤالله وَ اَحِبّوُهُ و...»[1]

 

در کنار حس برتری نژادی، خصلت مال پرستی و ثروت اندوزی یهود بیش از سایر صفات رذیله آنها به چشم می خورد به طوری که رشوه خواری، رباخواری و ثروت اندوزی در میان این قوم بیش از سایرین رواج دارد. خصلت های رایج یهود مانند خودبرتربینی و نژادپرستی، فعالیت های اقتصادی غیرتولیدی، تجارت برده، تجارت در عرصه فحشا، رباخواری، جاسوسی، انزوا و مدرن گرایی، بغض و کینه نسبت به دیگران و...[2]

سبب شده بود که مردم اروپا نسبت به آنها نفرت پیدا کنند و همیشه این قوم مطرود جوامع اروپایی و غربی بوده اند معمولاً یهود به عنوان معضلی در غرب و اروپا مطرح بوده و آنها گمان می کردند با تأسیس یک دولت یهودی در فلسطین می توانند خود را از شر معضل یهود برهانند. همین امر سبب شد دولت های اروپا و آمریکا با همکاری یکدیگر در جهت تأسیس کشور اسرائیل تلاش کنند به امید اینکه یهودیان ساکن در بلاد غربی و اروپایی به فلسطین منتقل شوند.

اما تاریخ نشان داد که این اقوام مشکلی را حل نکرد و آمار هیودیان در جوامع غربی و اروپایی نه تنها کاهش پیدا نکرد بلکه دولتی پا گرفت که با نام یهود سخن می گفت و خواستار دریافت وجوهات و اعانات برای تقویت بنیه خویش است و در صورت برآورده نشدن نیازهایش تهدید به بازگشت به دیار غرب می کند.

روژه پریفیت(Roger Peyrifitte) نویسنده و سیاستمدار فرانسوی در سال 1968/م کتابی با عنوان یهود منتشر کرد. وی در ترسیم پیچیدگی شخصیت یهودیان می نویسد:«یک یهودی همواره در بسته جامعه یا ملتی را می کوبد ، گریه والتماس می کند، جلب عواطف نموده و اظهار بی نوایی و کوچکی می کند؛اما چون در را به روی او می گشایند و به او اجازه ورود می دهند تا در کنار مردم زندگی کند،به چیزی کمتر از سیادت و ریاست بر ایشان رضا نمی دهد.سپس شروع می کند به یادآوری آن چه در بیرون از در بر او گذشته است.

از این رو با سماجت و جلب عواطف  و اصرار فراوان ، سعی می کند دل ایشان را از احساس ارتکاب گناه پر کند آن گاه چون مردم به منظور رهایی از مزاحمت ها و سماجت های او ، تسلیم خواست وی می شوند،بی درنگ تقاضای جبران وعوض دارد و به پوزش و اعتذار نیز قانع نمی شود؛ بلکه تاوان و غرامت مالی میخواهد، و مال و ثروت خود یک سلاح مخوف در چنگ یهود است.»[3]

نکته ای که در خصوص تأسیس کشور اسرائیل نباید از آن غافل شد این است که انگیزه ابتدائی جهت تأسیس صهیونیسم، ایجاد دولت واحد یهودی بود و حساسیت ویژه ای برای سرزمین خاصی وجود نداشت اما بعد اتگیزه سرزمین موعود بر آن ضمیمه شد.[4]

ایده قوم برگزیدگی و سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین به همراه عقیده بازگشت به ارض موعود یعنی فلسطین دلایل کافی جهت رو آوردن یهودیان به سرزمین فلسطین بود.

هر چند سابقه تشکیل دولت صهیونیستی اسرائیل کمتر از یک قرن است، اما نظریه پردازی درباره آن به چند قرن قبل باز می گردد. تئودور هرتزل یکی از حکمای مشهور صهیونیست در سال 1895/م کتابی به نام دولت یهود نوشته و در آن از یهود خواسته بود در فلسطین یا آرژانتین دولتی تشکیل دهند.

نظریات هرتزل در خصوص تشکیل دولت صهیونیستی با استقبال شدید یهود روبرو شد. لذا نخستین کنگره صهیونیست ها به رهبری هرتزل در شهر«بال» سوئیس تشکیل شد.

پس از بررسی های فراوان میان رهبران صهیونیستی جهت اسکان یهودیان سراسر جهان، منطقه فلسطین به عنوان ارض موعود یهودیان مطرح شد که مورد تأیید اکثریت رهبران قرار گرفت. در همین زمان جنگ جهانی اول آغاز شد و نگرانی شدیدی جهان را فرا گرفت.

انگلیس جهت تقویت جبهه خود مایل به وارد شدن آمریکا در جبهه جنگ بود و از آنجایی که سیاست آمریکا در دست یهودیان بود، انگلیس نیاز شدیدی به کمک آنها پیدا کرد و یهودیان نیز از فرصت استفاده نموده در ازاء وارد کردن آمریکا در جنگ، تشکیل دولتی برای یهود در فلسطین را از انگلیس خواستار شدند.

«جرالد کی اسمیت می گوید: بدون شک یگانه کسی که توانست آمریکا را وارد جنگ کند، صهیونیسم بود نقشه این دسیسه بزرگ، در خانه بسیار کوچک واقع در حومه شهر لندن به دست آقای جیمس مالکولم کشیده شد و سرانجام به پیروزی رسید.»[5]

پس از وارد شدن آمریکا به جنگ، انگلیس بر اساس قولی که به یهود داده بود، وزارت جنگ را موظف به نوشتن عهدنامه کرد.

«در این موقع دولت انگلیس از دکتر وایزمن که سمت رهبری صهیونیست ها را داشت، خواست که تصویب نامه ای را بنویسد. وایزمن، آن را از زبان وزیر امور خارجه انگلیس خطاب به روچیلد یهودی چنین نوشت:

عزیزم آقای روچیلد!

حکومت بریتانیا به نظر عطف به ایجاد میهن برای یهود در فلسطین می نگرد و برای تسهیل آن منتهای کوشش را مبذول خواهد داشت، ولی نباید حقوق مدنی، سیاسی و دینی طوایف غیریهودی محدود شود؛ چنان که حقوق سیاسی و پست های برجسته ای که یهود در بقیه بلاد در دست دارند، نباید از دست آن ها گرفته شود. »[6]

سپس آن را به قاضی براندیس در واشنگتن تلگراف کرده تا موافقت ویلسون را بگیرد. جیمس بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا آن را به امضاء رسانده و به دست روچیلد یهودی ثروتمندترین مرد آن روز جهان داد.

تصویب نامه بالفور سندی برای حمله یهود به اراضی فلسطینی و آوارگی فلسطینیان و تشکیل دولت اسرائیل گردید که آمریکا و انگلیس نخستین کشورهایی بودند که اسرائیل را به رسمیت شناختند.



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 4 مهر 1386برچسب:آشنایی با صهیونیسم, | 14:9 | نويسنده : مصطفی صالحوندی |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد